سرد تر از زمستان های قطب جنوب...دلگیرتر از مردم...خسته تر از پایتخت ها...و دلتنگ تر از وطنم...
چشم هایم را بسته ام روی تمام فرشته های عالم...تنها انسانیت تو را می طلبم...تویی که طبع شعر به قتل رسیده ام را زنده کرده ای...
تویی که مانند باد،غبار را از چهره هستیم می زدایی...و در اوج هر بحرانی دستانم را چنان گرفته ای که خود را ابراهیمی می بینم که در وسط کوه آتش فقط گلستان می بیند...
آری...آمدنت آنقدر خوب و دلربا بوده...که به فاجعه ی رفتنت هم می ارزد...
من به هرچه باتو...و از تو دارم راضیم...
زمین قلب من هر روز بارها و بارها ترک برمی دارد...اما اطمینان دارم تا زمانی که باران حضور تو بر زمین ترک برداشته ی قلبم ببارد...آباده آبادم...سبزه سبز...
نه تو حلال مشکلاتم نیستی...تو مسکن دردهایم هستی...ناچیز میکنی بزرگترین بلاها را...
روزی که فهمیدی آدم برفی تنهایی هستم...دستهایت را بسیار سرد نکاه داشتی تا از آب شدن نهراسم...و وقتی فهمیدی برف های گلی و آلوده وجودم را می آزارد...با برف های سفیدوتمیز ترمیمم کردی...
بگذار دنیا تمام تلاشش را برای شکستنم بکند...وقتی تو اینجایی تلاشش بیهوده خواهد بود...
حیف از تمام روزهای قبل از تو...اما اکنون که تو را دارم خیالم آسوده است...و آرام...
نظرات شما عزیزان:

.gif)

.gif)
حالا هی تو بگو نمییای نمییای دی:
.gif)
خعلی قشنگ بود!خعلی..نویسندهــــ..!
+قالب جدید مبارک
+نظرات نمییاد..خوبـــــ چیه؟
.gif)

اعتراض به اقدام وزارت آموزش و پرورش ایران به خاطر تامین نیرو از طریق دانشگاه فرهنگیان و نادیده گرفتن فارغ التحصیلان فعلی دانشگاههای کشور
http://www.ipetitions.com/petition/stop-this-injustice/< br /> یا
http://yamahdimadad.persianblog.ir/
راستی سال چندمی؟ رشته؟؟

موضوعات مرتبط: دل نوشته های من ، ،